[ پنجاه سال ]

 [ پنجاه سال ]

 
 



Friday, December 24, 2004  

دستانم در جیب های پالتوی خاکستری رنگم
انتها...یا شاید ابتدای کوچه ی خاکی
بوی خاک خیس
دستانت در جیب پاتوی خاکستری رنگت
کلاهم را روی سرم جا به جا می کنم
چتر بسته شده ات روی زمین کشیده می شود
سرت پایین افتاده
نگاهم به مورچگانی که از خیسی خاک... دیوانه وار در فرار به حفره های سنگ ها پناه می برند
می گذریم
جای پاهایت روی گل خیس مانده
قدم هایم... مخالف جهت اثر کفشهایت
حرکت می کند
قدمهایت را
کمی آنطرف تر از اثر کفش هایم می گذاریم
به آن سوی کوچه ی خاکی
انتها یا ابتدای آن
بوی خاک خیس می آید

Posted by: yas. @ 7:07 AM
 



links:

absurd
malasema
4004bc
benahayat
daydad

blind
sanaz
funk
anti-ideal
maktoob
zehne solb
Shahrzad
unbelievable
xak
minimal



Free Hit Counters
Free Hit Counters