[ پنجاه سال ] | ||
|
گلوله داره هوا رو می شکافه یا گوش منو چرا هیچی نمی شنوم چرا یه لحظه سر اون تفنگ لعنتیتو دور نمی کنی گلوله داره هوا رو می شکافه دارم می بینم پس من چرا نمی شنوم چرا نفس نمی کشی من دارم می بینم گلوله هنوز داره تو هوا حرکت می کنه داره از ما دور می شه چرا صدای نفساتو نمی شنوم با تو ام ، با تو ام ، چرا صدای نفساتو نمی شنوم نکنه کر شدم منو نگاه کن چرا منو نگاه نمی کنی مگه نمی شنوی منو نگاه کن من دارم می بینم گلوله هنوز داره هوا رو می شکافه داره از ما دور می شه دور می شه : : چقدر سنگین شدی من فکر نمی کردم انقدر سنگین باشی می بینی که من دارم کولت می کنم تو سنگین تر از چیزی بودی که من فکر می کردم در عوض من هم قوی تر از اونی که تو فکر می کردی دیدی ، به هم در شدن ، من دارم تورو کول می کنم ، هیچ چیم هم نیست من دارم دنبال گلوله می رم من رد شکافته شدن هوا رو می بینم قر مزه قر مزه نگاه کن حتی گالش هات هم از پات افتاده چرا هیچی نمی گی : بیا پایین اینجا آخر راهه چشاتو باز کن گلوله هه رو نگاه تو دست منه بیا بگیرش ، دیگه بازی بسه ، می دونم نمردی چون گلوله اینجا دسته منه من همه جا رو قر مز می بینم یا همه جا قر مزه می تونی گلوله رو ببینی قر مزه قرمزم هست بیا تو دست منه [چک چک] [ جینگ ، صدای پوکه ای که ازدست من پایین می افتد و به کف سنگیه زمین می خورد ] [ صدای چک چک هنوز ادامه دارد ]
زندگیه من تو یه کوله پشتیه خاکستری رنگ و گلی روی پشت دخترک مست مو بلندی که پا برهنه می دوئه قایم شده و هر بار که دخترک می خوره زمین یه تیکش بیرون می ریزه کار من هم اینه که دنبال دخترک بدوئم هر بار که داره می خورد زمین کمرشو بگیرم و بگم مواظب باش دختره با اینکه می دونم نمی شنوه - - من آه می کشم تو سیگار
دیشب خواب دیدم بعد از مدت ها تلاش دو تا شدم ،یعنی یکی دیگه از خودم درست کردم بعد با هم رفته بودیم یه مجلس مانندی ولی مشکل من این بود که نمی دونستم خودم کی تو کودومم یعنی فکر من تو کودومشونه یه حالتی هم بود که وقتی فکر من تو یکیشون بود تو اون یکی نبود و من باید مواظب اون یکی می بودم اینور اونو می بردمش و با خودم نگهش می داشتم و این ها. من هم اکثرا تو همون بدن قبلیه بودم سخت پیش میومد که بتونم تو این جدیده برم من هم کلی اضطراب داشتم به خاطر این موضوع یهو یه چیزی پیش اومد یکی از دوستام منو برد بیرون رفته بودیم تو خیابون من یهو فهمیدم اون یکی خودم جا مونده کلافه و ناراحت شدم بر گشتیم من دوئیدو تو اون مجلسه یهو دیدم تقریبا همه رفتم اون یکی من بی حال و لت و پار و تقریبا بیهوش افتاده رو یکی از صندلی ها من یهو گریم می گیره می دوئم طرفش می گم چقدر خود خواه بودم چقدر خودخواه بود بعد همینطوری که گریم می گیره اونو بغلش می کنم و خوابم در اوج احساس ناراحتی تموم می شه خواستم بگم من هنوز به شدت ناراحتم برای همین اینو اینجا نوشتم و در ضمن حوصله ی درست نوشتن هم ندارم من همیشه همینطوری خوابامو تعریف می کنم
بیرون مرد مست هنوز همان اراجیف را می خواند ، سفره ماهیه گزنده ی خلیج پایتا پایش را نیش زده بود و او دنبال زن دلسوزی بود تا سم را مک بزند
وقتایی که تو نیستی از تخت بیرون نمیام شاید روزنامه های قدیمی رو دوباره بخونم یا دفترچه تلفن رو حتی هوا هم ، کسالت آور تر از همیشه می شه این رو من نمی گم لین هم وقتی زنگ می زنه بهم همینو می گه من هم تو جوابش می گم اوهوم ، یا یه همچین چیزی و اون دفترچه تلفن لعنتی رو ورق می زنم تا شاید از شماره های پشت سر هم به ذوق بیام همین
گيلاس هاي شراب رو تا نيمه پر مي کردم واز پايه روي هم مي چيدم ده تايي رو گذاشنه بودم و به کمرم رسيد يهو کسي از پشت ديوار صدام کرد سرو رو بر گردوندم و موهام خورد به يکي از ليوان ها و افتاد و همه ي شراب ها ريخت زمين - - گاهي وقت ها پشت ديوار ها راه مي رن گاهي وقت ها تو عرض گاهي وقت ها انقدر ريز که صداي ترخ ترخشون از لاي آجر ها مياد بعضي وقته هام خيلي مردونه پشتشونو مي چسپونن به ديوار و مي گن انقدر کور نباش من اينجام و تو مجبور مي شي ، حتي با اکراه ، سرت رو بر گردوني و نگاهشون کني البته ، اينو من مي دونم اون ها حتي از نگاه هاي اکراه آميز هم ناراحت نمي شن چون خيلي تشنه ي ديده شدن ان خيلي - - شراب خيلي داريم . خيلي زياد شايد اين همه شراب از خون جددمون بهمون رسيده و خوب اين تنها سر گرميه منه ليوان ها رو باز هم روي هم مي چيدم و وقتي بلند مي شد روي نوک پنجه مي ايستادم ولي خوب ، بايد خيلي با احتياط رفتار کرد اين ليوان ها خيلي زود رنجن می ريزن پايين جيرينگ - - يادمه رفيقم مي گفت صداشون رو از زير زمين هم شنيده از زير پاهاش دقيقا راستش خودم و رفيقم تا حالا تنها کسايي بوديم که ديديمشون بقيه هم گاهي وقت ها مي شنون ولي وقتي روشون رو بر مي گردونن همش دعا مي کنن که پشت سرشون چيزي نباشه ، مثلا مي ترسن يعني همه همينطوري ان ، مثلا وقتي تو حموم ان ، مي ترسن پشت پرده کسي باشه ولي خوب من هميشه منتظر بودم که پشت پرده يا تو ديوار ها يا زير زمين کسي صدام کنه ، رفيق اون ليوان شراب داره مي افته نگاش کن ؟ و بهد با انگشتش به يکي از ليوان ها اشاره کنه
این اتاق لعنتی باز بوی کاپتان بلک گرفته انگار هیچ کس نمی خواد قبول کنه که موکت های این اتاق می تونه قرمز باشه از خون من انگار هیچ کس نمی خواد قبول کنه که می شه خندید به موکت های قرمز این اتاق چون من به سقف چسپیدم و دارم همه چیز رو می بینم و می خندم ، انگار کسی داره شیکممو قلقلک می ده از اون پایین - - هر کس با مرگ خود فرشته ی مرگ را به مهمانی ای دعوت می کند که در آن به دنیا می آید و هر کس پس از مرگ خود صدای گریه ی فرشته ی مرگ را می شنود که با سرعت زیادی محو می شود
خط های صاف کنار هم صف کشیده اند چشم من میان فاصله های سفیدشان گیج می شود خط ها همچنان صاف می مانند ولی من قدرت صاف دیدنشان را ندارم چشم هایم گیج می روند و خط ها را خمیده و پیچ وا پیچ می بینند شاید همه چیز همین جا تمام می شد ولی من ، همین لحظه خودم را روی تخت پرت می کنم و گریه می کنم گریه می کنم و زار می زنم فقط چون می دانم می دانم که نمی توانم خط ها را صاف ببینم - - سرم را از روی تخت بلند می کنم کسی نمی آید و در ها بسته است ولی من منتظرم منتظرم صدای کسی را بشنوم بدون هیچ غرض کثیفی - نه کمک ، نه اتنقام ، نه خالی کردن سرم را بلند می کنم ، اتاقم در سکوت وحشیانه ای فرو رفته می دانم که نباید به پتو دست بزنم و خود را پنهان کنم نباید حرف بزنم و سکوت را بشکنم حتی تکانی به بدنم نمی دهم ورق هایم روی زمین پخش شده اند
از پنجره باد سرد می زنه تو . می رسه به دستای من . یخ می زنن و می رن تو جیبام چند دقیقه ایه که به پرده ها خیره شدم موج می خورن و بالا پایین می رن وفکر های منو هم با خودشون بالا پایین می برن باد که شدید تر می شه فکرای من هم به اوج می رن و به پنجره ی باز می رسن و پرده ها رو رو تن خودشون حس می کنن بعد می افتن پایین بوم
تیکه تیکه می شم هر تیکم می ره یه جا یه تیکم می چسپه به دیوارای مدرسه یه تیکه به تی شرت تو یه تیکه به سینه ی مامانم من حتی اون موقع هم هیچی نمی فهمم هیچی
صدای زنگوله ها تو گوشم می پیچه یه چیزی مخلوط از صدای زنگوله و زنجیر زنی های عاشورا من و سگ اینجا نشستیم جلومون دشته صدای زنگوله هام از همین دشت در میاد با آب خنک و برگ های سبز سگ کنارم می خوابه به نظرم عجیب میاد که انقدر راحت بخوابه ولی از گله صدای زنجیر زنی می شنوم
|
:ARCHIVE
absurd |