[ پنجاه سال ]

 [ پنجاه سال ]

 
 



Friday, January 21, 2005  

تو شهر خیالیمون
گلای شقایقی که هیچ وقت پر پر نمی شن
آسمونه اغراق انگیر، آبی
بوی خاک خیس خورده
صدای چشمه
سامایا
دستمو از زیر خاک می کشم بیرون
جیغ می زنم
بدون اینکه صدای چشمه رو بشنویم
می دوام
فرار می کنم
سامایا
پاک تر از اون بودی که بیای پیش من
کنار شقایقهام
رویاهام
سامایا
پشت سرت قاصدک فوت کردم
سپردمت به
خدا
و سرمو زیر خاک بردم
دور از صدای چشمه
سامایا

Posted by: yas. @ 10:08 AM
 



links:

absurd
malasema
4004bc
benahayat
daydad

blind
sanaz
funk
anti-ideal
maktoob
zehne solb
Shahrzad
unbelievable
xak
minimal



Free Hit Counters
Free Hit Counters