[ پنجاه سال ] | ||
|
آدما توهم گوریده شدن کاموا های قرمز و آبی پشت شیشه ی مغازه هاشون برق می زنه شعاع های سیاه نور رو میبینی که به هم برخورد می کنن و از هم بازتاب می شن ؟ پسرکه من چشاتو باز کن. ببین یه وقت خفه نشی پسرکه من . چشاتو باز کن. حداقل خفه شدنه خودتو ببینی پسرکه من چشماتو باز کن. بذار التماستو از چشمت بخونه خدا پسرکه من. چشماتو باز کن... خواهش می کنم یه دست سرد و یخ کرده و مرده و فاسد و پلاسیده و کثیف و یخ کرده به پاهام چنگ زده حداقل چشاتو باز کن که اونو ببینی... باشه ؟
|
:ARCHIVE
absurd |