[ پنجاه سال ] | ||
|
باد صدام می زنه هو هو هو باد موهام رو به هم می ریزه دستام سرد می شه دماغم یخ می کنه می خندم باد تو گوشم می گه هو هو هو می ترسم و می خندم باد پاهای منو جدا می کنه ،و منو رو زمین می لغزونه موهامو بهم می ریزه تو گوشم می گه هو هو هو ، یعنی بخند بخند باد به سرعت منو دور می کنه خونه ها از جلو چشمم رد می شن، آبشار ها و ماشینها من در اختیاد بادم هو هو هو من قهقهه می زنم ...
|
:ARCHIVE
absurd |