[ پنجاه سال ] | ||
|
آنوقت پیدایش می کنم نگاهش می کنم ، یک چشمم را می بندم و نگاهش می کنم ، خم می شوم و از پشت از لای پاهایم نگاهش می کنم چکش و میخم را بر می دارم و کنده کاری ام را شروع می کنم مناسبش می کنم زیرش می نویسم ترمیم شده در ساله فلان امضا هم می کنم این هم فقط به خاطر راحت تر شدن کار خودم است ، تاثیری روی زیباییش ندارد ، ولی مغزش را هم تخلیه می کنم غصه خوردنش به درک ، جیغ و داد هایش اعصابم را خورد می کند ، از خوب شکل دادنش وا می مانم
|
:ARCHIVE
absurd |