[ پنجاه سال ] | ||
|
دخترک دیوانه وار دور دایره اش می چرخد می چرخد و موهایش و سایه اش را دنبال خود می کشد و فکر هایش را دنبال خود می کشد و می چرخد (یک فاصله) پیرزن سرش را از لای در داخل می کند زن و مردی روی تخت خواب قرمز رنگشان هم آغوشی می کنند پیرزن مشت هایش را سفت کرده و دو موجود در هم پیچیده را نگاه می کند باد می زند در محکم کوبیده می شود (یک فاصله) روزی همه ی دایره ها را می برم یک نقطه کافیست تا تبدیلشان کنم به بک خط صافه خمیده شبیه بعضی آدم ها (یک فاصله) موهایش شل شده . سایه اش به دنبالش می دود
می چرخد
|
:ARCHIVE
absurd |