[ پنجاه سال ] | ||
|
همه چیز سر جای خودش . ته سیگار خاموش نشده تو زیر سیگاری . چایی روی میز . کنترل تلویزیون روی کتاب یوسا . من بالای چوبه ی دار همه چیز سر جای خودش . ته سیگار خاموش نشده تو زیر سیگاری . چایی روی میز . کنترل تلویزیون رو کتاب سالهای سگی . من با طنابی دور گردنم روی مبل قهوه ایه همیشگی ام افتادم ، با صورتی کبود و زبانی از لای دندانهایم بیرون زده همه چیز سر جای خودش . ته سیگار خاموش نشده تو زیر سیگاری . چایی روی میز . کنترل روی کتاب بز نر . طنابی دور گردنم می پیچی ، بی حرکت روی مبل می افتم همه چیز سر جای خودش . من بی حرکت روی مبل می افتم . تو می میری . ته سیگار می سوزد . کنترل می لغزد و پایین می افتد . گوشه ی کتاب یوسا تا می خورد . از جایم بلند می شوم تا برایت گریه کنم
|
:ARCHIVE
absurd |