[ پنجاه سال ]

 [ پنجاه سال ]

 
 



Wednesday, November 09, 2005  

دهانم را به گوشت می چسپانم . وقتی قلقلکت می آید و موهای گردنت سیخ می شود عشق می کنم
در گوشت غر غر می کنم .وقتی لبخند خیلی خیلی محوت را کشف ( یا تصور) می کنم ، عشق می کنم
می خندم . و وقتی می بینم از خنده ی من به خنده می افتی ، از ته دل هم می خندی ، بیشتر از همه ی این وقت ها عشق می کنم ، انقدر که اشک هایم سرازیر می شود
اشک هایم که سرازیر می شود ، می بینم که نگران می شوی ، چشم هایت یه کم در هم می رود و نگاهم می کنی
وای اگر می دانستی نگاه آن موقع هایت چقدر قلقلکم می دهد . خوشحال می شوم ، هی اشک هایم بیشتر می شود
ولی تو خودت خوب می دانی چجور رفتار کنی
!همان موقع ها که انقدر عشق می کنم که ماچت می کنم ... تو هم از ماچ من خوشحال می شوی . می دانم
پ.ن: اینا چیه می نویسی ؟
.پ.ن2: من دخترم ... حتی اگه بعضی نوشته هام به نظر بیاد که برای جنس دختر نوشته شده ، شک نکنین
پ.ن3: این هم برای ختم چرت و پرت

Posted by: yas. @ 10:42 AM
 



links:

absurd
malasema
4004bc
benahayat
daydad

blind
sanaz
funk
anti-ideal
maktoob
zehne solb
Shahrzad
unbelievable
xak
minimal



Free Hit Counters
Free Hit Counters