[ پنجاه سال ]

 [ پنجاه سال ]

 
 



Thursday, November 24, 2005  

سومین چشم چند روز پیش از بدنم بیرون زد
از آن روز همه چیز را ایکس^دو می بینم
گاهی اوقات خیلی بالا می روم ، و گاهی اوقات خیلی پایین می آیم
حس می کنم تجزیه شده ام
همین
-
بعضی وقت ها وقتی باد می زند ، بلند می شوم که پنجره را ببینم
نگاهم که بی دیوار رو برویی می افتد ، از خود بی خود می شوم
خودم را پرت می کنم پایین
و با چشم سومم سقوطم را تماشا می کنم
لذتی دارد
-
نمی دانم ذره های ریز تر من چه چیز هایی هستند
هیچ جای تعجبی نیست که چرا رنگ ها را نمی فهمم
به واحدی در درون خودم رسیده ام
واحدی که دیگر اجزایم را کور کرده
-
هم آغوشی ام با خودم بود ، که این ها بوجود آورد
چشم سومی از من بیرون زده
همه چیز را می بینم ، و هیچ چیز نمی بینم
شاید باور نکنید
تجزیه شده ام

Posted by: yas. @ 2:25 AM
 



links:

absurd
malasema
4004bc
benahayat
daydad

blind
sanaz
funk
anti-ideal
maktoob
zehne solb
Shahrzad
unbelievable
xak
minimal



Free Hit Counters
Free Hit Counters