[ پنجاه سال ] | ||
|
وقتایی که تو نیستی از تخت بیرون نمیام شاید روزنامه های قدیمی رو دوباره بخونم یا دفترچه تلفن رو حتی هوا هم ، کسالت آور تر از همیشه می شه این رو من نمی گم لین هم وقتی زنگ می زنه بهم همینو می گه من هم تو جوابش می گم اوهوم ، یا یه همچین چیزی و اون دفترچه تلفن لعنتی رو ورق می زنم تا شاید از شماره های پشت سر هم به ذوق بیام همین
|
:ARCHIVE
absurd |